سه نقطه‌ها رو دست کم نگیرید.

سه نقطه‌ها می‌تونن گویاتر از هر ایموجی، استیکر و یا حتی هر کلامی باشن. حتی میتونن معنی یه حرفُ عوض کنن.

مثلا "خوبم" با "خوبم..." یه دنیا فرقشه. کسی که میگه "خوبم" احتمال زیاد واقعا خوبه. اما کسی که از خوبم در کنار یه دسته‌ی سه تایی نقطه استفاده میکنه، یعنی حالش خوب نیست، میخواد ظاهرسازی کنه اما ته دلش میخواد شما بدونید که واقعا حالش خوب نیست.

"هیچی..." هم همین قصه رو داره. هم نمیخواد بگه چشه، هم دلش میخواد بگه یه چیزیش هست. این یعنی همه چی به شما بستگی داره. یعنی براش مهمه بدونید که خوب نیست، بدونید که چیزی هست، اما فقط در صورتی که خودتون به حالش بها بدید و بعد از گفتن "خوبم..." و "هیچی..." ازش بپرسین "مطمئنی؟" براتون میگه که چی شده و چرا خوب نیست.

سه نقطه‌ها فقط سه تا نقطه نیستن. خلاصه‌ای از تموم حرفای نگفته‌ی ته دلن. وقتی یکی آخر جمله‌ش براتون سه تا نقطه میذاره، منظورش این نیست که حرفش تموم شده. منظورش دقیقا اینه که شما باید اصل حالشُ بپرسین.

نوشتن سه نقطه‌ها شاید یه جور مین‌گذاری باشه. یه مین که اگه پاتونُ روش نذارین و کمک نکنین احساساتش سرازیر شه، خود اونی که سه تا نقطه گذاشته پاشُ میذاره روش و توو خودش منفجر میشه. یه انفجار منجر به سکوت، که تهش هیچ نقطه‌ای باقی نمیمونه.