تصور کنید شما و دوست‌تان سوار قایقی هستید و به یک دوراهی در رودخانه برخورد می‌کنید، دوست‌تان شما را قانع می‌کند تا سمت راست را انتخاب کنید، آن راه را انتخاب می‌کنید و پس از مدتی صدای خروش آبشار را می‌شنوید، چه کار می‌کنید؟ آیا بر سر دوست‌تان فریاد می‌کشید؟ البته که نه! چرا که کارساز نیست، باهمدیگر برای رسیدن به ساحل پارو می‌زنید، به ساحل می‌رسید، حالا بر سر دوست‌تان فریاد می‌کشید؟ این کاری است که برخی مردم انجام می‌دهند، اما چرا؟ سرزنش کردن هیچ مشکلی را حل نمی‌کند. سرزنش کردن روی دیگر نجات خواستن و راه دیگری برای واگذاری قدرت شخصی‌تان به اشخاص دیگر است. وقتی شخصی را سرزنش می‌کنید، به او می‌گویید که شما بر احساسات و سرنوشت من کنترل داشته‌اید نه من! وقتی در یک موقعیت پرخطر قرار می‌گیرید از سرزنش کردن غفلت می‌کنید، این راز بقاست.

ما برای خودمان تاسف می‌خوریم و از کسانی که به ما آسیب رسانده‌اند متنفر هستیم، کینه‌ها را نگه‌می‌داریم و گاهی به دنبال انتقام و تلافی هستیم. با سرزنش کردن افراد، آن‌ها را رنج می‌دهیم و از این کار لذت می‌بریم.
حتی افرادی هستند که دیگران را سرزنش نمی‌کنند ولی خودشان را سرزنش می‌کنند؛ سرزنش کردن خود، علامت قدرت نیست بلکه علامت ترس است.
#مردم‌شاد‌چگونه‌می‌اندیشند
#دن_بیکر_و_کمرون_استات