رسم عاشقی این نیست که بگویی مرا دوست داری و بعد از مدتی مرا تنها بگذاری…رسم عاشقی این نیست که مرا به اوج قله احساسات ببری و بعد از همان جا رهایم کنی…این رسمش نیست که پا به پای من بیایی و روزی رفیق نیمه راه شوی…این رسمش نیست که قلبم را بگیری و بازیچه خودت کنی…این رسمش نیست که مرا در آغوش بگیری و هوس را به جای عشق برایم معنا کنی…یک رنگ باش ای تو که ادعا میکنی عاشق ترینی…مغرور نباش ای تو که ادعا میکنی مرا دوست داری… وفادار باش ای تو که در آغاز آشنایی وفاداری در حرف هایت بود…یک دل باش با دلی که تنها برای عشق تو مانده و خط سرخ روی همه کشیده…توکه میگویی مرا دوست داری پس چرا اشکهایم را پاک نمیکنی؟؟؟چرا دلتنگم نمیشوی و مرا صدا نمکنی ؟؟؟بخدا این رسم عاشقی نیست…به خدا این رسم عاشقی نیست…