" حرف ها "

🌹❤️می دانی؟!...

 می دانی در دنیا چقدر حرف وجود دارد؟! می دانی چقدر می توان گفت و خسته نشد؟! می دانی چند نفر برایت حرف دارند؟! ایا تا به حال به ابعاد خیلی چیزها فکر کرده ای؟! اصلا ایا به خودت فرصت تفکر داده ای؟! ...

بگذار بگویم... اکنون به این می اندیشم که در دنیا به اندازه ی تمام وبلاگ ها، تمام ایمیل های ساخته شده، صفحه های مجازی، دفترهای یادداشت، کتاب ها، سطرها و به اندازه ی تمام واژه ها... حرف برای گفتن وجود دارد... در دنیا به اندازه میلیاردها کهکشان... به عدد تک تک ستاره ها حرف وجود دارد... حرف هایی که توی ذوق شان خورده است... حرف هایی که پنهان شده اند... حرف هایی که گم شده اند... راه را عوضی رفته اند یا با عوضی ها راه رفته اند... چقدر دلم می خواهد همه ی حجم حرف ها را در آغوش بگیرم... نوازش شان کنم... با همه شان حرف بزنم... با همه شان به نتیجه برسم... چقدر دلم می خواهد  ببینم هر حرف، راه خودش را پیدا می کند... دلم می خواهد سفر دور و درازی را با حرف ها شروع کنم... دلم همه حرف های جهان را می خواهد... برای خواندن... برای نوشتن و برای زدن... دلم می خواهد بروم ته دل هاشان... پای درد و دل تک تک شان بنشینم و درکشان کنم... اشک هاشان را پاک کنم... و بهشان بگویم یک نفر هست که همیشه برایتان وقت دارد... یک نفر هست که حرف به حرفتان را با جان و دل می شنود، رویش فکر می کند و درکش می کند... من حرف ها را دوست دارم... و از همه شان لبریزم... بهتر است حرف ها را دوست داشته باشیم و بفهمیم شان... جنس حرف ها خیلی با هم فرق می کند... حرف هایی برای نگفتن ، همیشه تا بی نهایت غریب و تنها هستند... من دلم می خواهد دست این حرف ها را بگیرم؛ برویم کنج دنج یک کافه بنشینیم و ساعت ها با هم خلوت کنیم... بگوییم و بشنویم... من دلم می خواهد زندگی ام را برای حرف ها بدهم... تا ابد بنویسم شان و با هم زندگی کنیم... من با حرف ها خیلی خوشبختم... می دانی؟!... تا واژه هست ، زنده ایم و زندگی جاریست!... حرف ها را باید زد... حرف ها را مثل چشم ها باید شست... حرف ها را زیر باران باید برد... و زیر باران فهمیدشان... حرف ها را باید کشف کرد... حرف ها، حرف های بسیاری برای گفتن دارند... انها پیچیده تر از انند که  تو با یک بار خواندنشان، یک بار شنیدن یا گفتنشان بتوانی هضم شان کنی... حرف من این است که بیاییم حرف ها را گوش دهیم به جای شنیدن... و به ته جانشان نفوذ کنیم... بیاییم حرف ها را به هم نزنیم، با هم حرف بزنیم... بیاییم در این فرصت اندک که هیچ کجایش پیدا نیست حرف بزنیم... بیایم در این معادله ی چند مجهولی تنها نمانیم... حرف هامان را بزنیم... اگرچه تنها... اگر چه با هم... بیاییم زندگی کنیم... بیاییم هر چقدر هم که درد باشد، در پی رود جاری زندگی بدویم و واژه واژه زیستن را معنا کنیم... بیاییم گاهی به وسعت حرف هایی که می تواند وجود داشته باشد فکر کنیم و پی به آن رازهای مگو ببریم... و اعجاز را معنا کنیم... بیاییم همیشه در جستجوی حرفی باشیم، برای گفتن ، خواندن و نوشتن... بیاییم رسوخ کنیم در بطن حرف های زندگی... و ادامه دهیم... و عمیق شویم... و حرف حرف زیستن را در زندگی هامان جاری کنیم... بیاییم  حرف ها را بستاییم، چرا که زندگی را به ما یاد اورند... بیاییم برای حرف ها وقت بگذاریم... بگوییم و بگذاریم بگویند... بشنویم و شنیده شویم... بیاییم عاشق حرف ها باشیم... بیاییم باشیم!... بودن را با حرف هامان اثبات کنیم و بالغ شویم در پس هر حرف... بیاییم روی هر حرف، هر چقدر هم که بی ارزش جلوه کرد کمی مکث کنیم... بیاییم برای هم از حرف ها بگوییم... از زندگی شان... تنهایی هاشان... غصه و غم هاشان... بگوییم از اشک هایی که در خلوتشان می ریزند... بیاییم برای حرف ها بخندیم و بگرییم... به ذات هر حرف پی ببریم... و پیوسته کشف کنیم و به جریان زندگی بازگردیم و بدانیم که هستیم... و ایمان بیاوریم که ما بی شک بی واژه و حرف، هیچ خواهیم بود... من می گویم همین حالا وقتش است... به حرف هایت بیندیش و همواره از نردبان ادراک یک قدم پایت را بالاتر بگذار و ایمان بیاور به جادوی واژه ها و حرف هایی که سند بودنمان اند... و باور کن که تا واژه هست بودن را معنا می توان کرد... و بیندیش به وسعت جهانت... و پیوسته تفکر را در مهم ترین الویت های زندگی ات داشته باش... معجزه نزدیکتر از تصور توست... بدان که تفکر دریچه ایست به جهانی بی کران که هر ذره اش می تواند پاسخی باشد برای معماهایت... هر معما ساده خواهد شد... و حل خواهد شد... اگر بخواهی!... پس بکوش که پیوسته در راه کشف و در پی تحول باشی... چرا که هر تحول یک آغاز است و هر آغاز خود ادامه ایست... و این را نیز بدان، که بیش از این درنگ جایز نیست...

 حرف ها منتظرند...🌹❤️

" فرنازعطایی"

ارسالی از #سولانژ